موش دواندن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
کارشکنی / خرابکاری / تحریک / توطئه کردن؛
مانع پیشرفت کاری / کار کسی شدن
مثال:
- خانواده ی شوهر آنقدر موش دواندند تا میانه ی آنها را به هم زدند.
- دوتا از همکارانش که به او حسادت می ورزیدند، دایم درکارش موش می دواندند تا از پیشرفتش جلوگیری کنند.
پیشنهاد کاربران
ایاموش دواندن به چی میگن
کارشکنی/سنگ اندازی/اخلال و خرابکاری
دخالت درکار دیگران
سر به سر گذاشتن و اذیت دیگران
کار یا طرح دیگران را خراب کردن
کار یا طرحی را خراب کردن