معانی مَثَل موش تو سوراخ نمیرفت، جارو به دمش می بست
۱ - برای حل کردن یک مشکل کوچک، مشکل بزرگتر ایجاد کردن.
۲ - این مثل در مورد کسانی به کار می رود که برای مشکل خود راه حل پیدا نمی کنند مشکل دیگری نیز به آن اضافه می کنند.
۳ - طرف خودش پذیرفته نشده نبود می خواست معرف دیگری شود.
۱ - برای حل کردن یک مشکل کوچک، مشکل بزرگتر ایجاد کردن.
۲ - این مثل در مورد کسانی به کار می رود که برای مشکل خود راه حل پیدا نمی کنند مشکل دیگری نیز به آن اضافه می کنند.
۳ - طرف خودش پذیرفته نشده نبود می خواست معرف دیگری شود.