موسیقی بصری

دانشنامه عمومی

موسیقی بصری که گاهی وقت ها موسیقی رنگی یا تصویری نامیده می شود، به ایجاد یک آنالوگ بصری با فرم موسیقی با تطبیق ساختارهای موسیقی برای ترکیب بصری اشاره دارد که می تواند شامل فیلم صامت نیز باشد. البته روش لومیا در موسیقی به صورت بی صدا هم امکان پذیر است. موسیقی بصری به روش ها یا دستگاه هایی اشاره دارد که می توانند صداها یا موسیقی را به یک نمایش بصری مرتبط ترجمه کنند. یک تعریف گسترده ممکن است شامل ترجمه موسیقی به نقاشی باشد. همانطور که راجر فرای در سال 1912 برای توصیف کار واسیلی کاندینسکی ابداع کرد. [ ۱] تعاریف گوناگونی از موسیقی بصری وجود دارد با وجود اینکه این رشته همچنان در حال گسترش است؛ در برخی از نوشته های اخیر معمولاً در جهان هنرهای زیبا موسیقی بصری اغلب با سینه استزیا اشتباه گرفته می شود یا به یک عنوان تعریف می شود، با اینکه از نظر تاریخی هرگز این تعریفی از موسیقی بصری نبوده است. موسیقی بصری نیز به عنوان شکلی از اینترمدیا تعریف شده است و همچنین به سیستم هایی گفته می شود که موسیقی یا صدا را به طور مستقیم به اشکال بصری تبدیل می کنند. مانند فیلم، ویدئو، گرافیک رایانه ای، نصب ها یا اجراها با استفاده از ابزار مکانیکی، تفسیر هنرمند یا یک کامپیوتر معکوس نیز قابل اعمال است. به معنی واقعی کلمه تبدیل تصاویر به صدا توسط اشیاء و شکل های ترسیم شده در موسیقی متن فیلم با تکنیکی به نام ترسیم شده یا صدای گرافیکی. هنرمندان مشهور موسیقی تجسمی عبارتند از مری الن بوت و جردن بلسون و اسکار فیشینگر، نورمن مک لارن، جان ویتنی پدر و توماس ویلفرد؛ به علاوه تعدادی از هنرمندان معاصر یکی از مشهور ترین هنرمندان موسیقی تجسمی در ایران سیدعباس عظیمی است. . [ نیازمند منبع]
تاریخچه این سنت شامل آزمایش های بسیاری با ارگان رنگی است. هنرمندان یا مخترعان ابزارهایی می ساختند که معمولاً ارگان رنگی نامیده می شود که نور رنگی مدوله شده را به نوعی سیال قابل مقایسه با موسیقی نشان می دهد[ ۲] به عنوان مثال نمایشنامه های نور. دانشجوی سابق باهاوس به نام لودویگ هیرشفلد ماک: چندین تعریف مختلف از موسیقی رنگی وجود دارد. یکی این است که موسیقی رنگی معمولا نمایش بی شکل نور رنگی است. برخی از محققان و نویسندگان اصطلاح موسیقی رنگی را به جای موسیقی تصویری به کار برده اند. ساخت سازهایی برای اجرای زنده موسیقی تجسمی مانند موسیقی صوتی از دغدغه های مستمر این هنر بوده است. اندام های رنگی در حالی که مرتبط هستند سنت اولیه ای را تشکیل می دهند که در اوایل قرن هجدهم گسترش یافت و یسوعیان لوئیس برتراند کاستل یک «هارپسیکورد چشمی» در دهه 1730 ساختند.
عکس موسیقی بصری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران