[ویکی فقه] موسی و بقعه مبارک (قرآن). بقعه مبارک، همان محل دریافت رسالت الهی، به وسیله موسی علیه السّلام می باشد.
«فلما اتـیها نودی من شـطی الواد الایمن فی البقعة المبـرکة من الشجرة ان یـموسی انی انا الله رب العــلمین وان الق عصاک فلما رءاها تهتز کانها جان ولی مدبرا ولم یعقب یـموسی اقبل ولاتخف انک من الامنین اسلک یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء واضمم الیک جناحک من الرهب فذنک برهـنان من ربک الی فرعون وملایه انهم کانوا قوما فـسقین.» «پس چون به آن (آتش) رسید از جانب راست وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که ای موسی منم من خداوند پروردگار جهانیان و (فرمود) عصای خود را بیفکن پس چون دید آن مثل ماری می جنبد پشت کرد و برنگشت ای موسی پیش آی و مترس که تو در امانی دست خود را به گریبانت ببر تا سپید بی گزند بیرون بیاید و (برای رهایی) از این هراس بازویت را به خویشتن بچسبان این دو (نشانه) دو برهان از جانب پروردگار تو است (که باید) به سوی فرعون و سران (کشور) او (ببری) زیرا آنان همواره قومی نافرمانند.» موسی هنگامی که نزدیک آتش رسید دقت کرد دید از درون شاخه سبزی آتش می درخشد و لحظه به لحظه پرفروغتر و زیباتر می شود با شاخه کوچکی که در دست داشت خم شد تا کمی از آن بر گیرد، آتش به سوی او آمد وحشت کرد و عقب رفت! گاه او به سوی آتش می آمد و گاه آتش به سوی او که ناگهان ندایی برخاست و بشارت وحی به او داد و به این ترتیب از قرائن غیر قابل انکار برای موسی روشن شد که این ندا ندای الهی است و نه غیر آن.
مکان تکلم خدا با حضرت موسی
بقعه مبارک، محل تکلم خدا با موسی علیه السّلام و مکانی مقدس:«فلما اتیـها نودی من شـطی الواد الایمن فی البقعة المبـرکة من الشجرة ان یـموسی...» «پس چون به آن (آتش) رسید از جانب راست وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که ای موسی...» و" بقعة مبارکه" قطعه و نقطه مخصوصی است از (کناره سمت راست وادی) که در آن درختی قرار داشته که ندای یا موسی از آن درخت برخاسته و مبارک بودنش به همین خاطر است، که ندای الهی و تکلم او با موسی در آن جا واقع شد و از این راه شرافتی یافت.
تبدیل به مار شدن عصای موسی
افکندن عصا به دست موسی علیه السّلام و تبدیل شدن آن به مار کوچک، در بقعه مبارک:«فلما اتـیها نودی من شـطی الواد الایمن فی البقعة المبـرکة من الشجرة ان یـموسی انی انا الله رب العــلمین وان الق عصاک فلما رءاها تهتز کانها جان ولی مدبرا ولم یعقب یـموسی اقبل ولاتخف انک من الامنین.» «پس چون به آن (آتش) رسید از جانب راست وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که ای موسی منم من خداوند پروردگار جهانیان و (فرمود) عصای خود را بیفکن پس چون دید آن مثل ماری می جنبد پشت کرد و برنگشت ای موسی پیش آی و مترس که تو در امانی.» " به موسی ندا داده شد که عصایت را بیفکن، و موسی عصا را افکند، هنگامی که به آن نگاه کرد دید همچون ماری است که با سرعت و شدت حرکت می کند، موسی ترسید و به عقب برگشت و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد"! (و ان الق عصاک فلما رآها تهتز کانها جان ولی مدبرا و لم یعقب). روزی که موسی این عصا را برای خود انتخاب کرد تا هنگام خستگی برآن تکیه کند و برای گوسفندان برگ های درختان را بریزد باور نمی کرد که در درونش چنین قدرت بزرگی به فرمان خدا نهفته باشد و این عصای ساده چوپانی کاخ های بیدادگران را به لرزه درآورد.در این هنگام بار دیگر موسی ندا را شنید که به او می گوید: " برگرد و نترس تو در امان هستی"! (اقبل و لا تخف انک من الآمنین).
به ندا در آمدن درخت به فرمان خدا
...
«فلما اتـیها نودی من شـطی الواد الایمن فی البقعة المبـرکة من الشجرة ان یـموسی انی انا الله رب العــلمین وان الق عصاک فلما رءاها تهتز کانها جان ولی مدبرا ولم یعقب یـموسی اقبل ولاتخف انک من الامنین اسلک یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء واضمم الیک جناحک من الرهب فذنک برهـنان من ربک الی فرعون وملایه انهم کانوا قوما فـسقین.» «پس چون به آن (آتش) رسید از جانب راست وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که ای موسی منم من خداوند پروردگار جهانیان و (فرمود) عصای خود را بیفکن پس چون دید آن مثل ماری می جنبد پشت کرد و برنگشت ای موسی پیش آی و مترس که تو در امانی دست خود را به گریبانت ببر تا سپید بی گزند بیرون بیاید و (برای رهایی) از این هراس بازویت را به خویشتن بچسبان این دو (نشانه) دو برهان از جانب پروردگار تو است (که باید) به سوی فرعون و سران (کشور) او (ببری) زیرا آنان همواره قومی نافرمانند.» موسی هنگامی که نزدیک آتش رسید دقت کرد دید از درون شاخه سبزی آتش می درخشد و لحظه به لحظه پرفروغتر و زیباتر می شود با شاخه کوچکی که در دست داشت خم شد تا کمی از آن بر گیرد، آتش به سوی او آمد وحشت کرد و عقب رفت! گاه او به سوی آتش می آمد و گاه آتش به سوی او که ناگهان ندایی برخاست و بشارت وحی به او داد و به این ترتیب از قرائن غیر قابل انکار برای موسی روشن شد که این ندا ندای الهی است و نه غیر آن.
مکان تکلم خدا با حضرت موسی
بقعه مبارک، محل تکلم خدا با موسی علیه السّلام و مکانی مقدس:«فلما اتیـها نودی من شـطی الواد الایمن فی البقعة المبـرکة من الشجرة ان یـموسی...» «پس چون به آن (آتش) رسید از جانب راست وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که ای موسی...» و" بقعة مبارکه" قطعه و نقطه مخصوصی است از (کناره سمت راست وادی) که در آن درختی قرار داشته که ندای یا موسی از آن درخت برخاسته و مبارک بودنش به همین خاطر است، که ندای الهی و تکلم او با موسی در آن جا واقع شد و از این راه شرافتی یافت.
تبدیل به مار شدن عصای موسی
افکندن عصا به دست موسی علیه السّلام و تبدیل شدن آن به مار کوچک، در بقعه مبارک:«فلما اتـیها نودی من شـطی الواد الایمن فی البقعة المبـرکة من الشجرة ان یـموسی انی انا الله رب العــلمین وان الق عصاک فلما رءاها تهتز کانها جان ولی مدبرا ولم یعقب یـموسی اقبل ولاتخف انک من الامنین.» «پس چون به آن (آتش) رسید از جانب راست وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که ای موسی منم من خداوند پروردگار جهانیان و (فرمود) عصای خود را بیفکن پس چون دید آن مثل ماری می جنبد پشت کرد و برنگشت ای موسی پیش آی و مترس که تو در امانی.» " به موسی ندا داده شد که عصایت را بیفکن، و موسی عصا را افکند، هنگامی که به آن نگاه کرد دید همچون ماری است که با سرعت و شدت حرکت می کند، موسی ترسید و به عقب برگشت و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد"! (و ان الق عصاک فلما رآها تهتز کانها جان ولی مدبرا و لم یعقب). روزی که موسی این عصا را برای خود انتخاب کرد تا هنگام خستگی برآن تکیه کند و برای گوسفندان برگ های درختان را بریزد باور نمی کرد که در درونش چنین قدرت بزرگی به فرمان خدا نهفته باشد و این عصای ساده چوپانی کاخ های بیدادگران را به لرزه درآورد.در این هنگام بار دیگر موسی ندا را شنید که به او می گوید: " برگرد و نترس تو در امان هستی"! (اقبل و لا تخف انک من الآمنین).
به ندا در آمدن درخت به فرمان خدا
...
wikifeqh: موسی_و_بقعه_مبارک_(قرآن)