موسه
لغت نامه دهخدا
موسه. [ س ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) ( اصطلاح گیاه شناسی ) خزه. ( از لغات فرهنگستان ایران ). رجوع به خزه شود.
موسه. [ ] ( اِخ ) ناحیتی است [ از هندوستان ] به چین و طوسول پیوسته و ایشان را حصارها و بناهای استوار است و مشک بسیار خیزد. ( حدود العالم ص 65 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید