موسقی. [ س ِ ] ( معرب ،اِ ) علم سرود و آواز و علم الحان. ( ناظم الاطباء ). موسیقی. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موسیقی شود. - ارباب علم موسقی ؛ دانایان علم سرود. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) فن ترکیب اصوات بنحوی که بگوش خوشایند باشد : [ مولانا در فن شعر ماهربوده و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر... ] ( ترجمه مجالس النفائس . ۱۶ ) توضیح قدما موسیقی را چنین تعریف کرده اند : معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود ( نفایس الفنون ج ۲ص ۷۷ ) ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی محسوب داشته و فیلسوفان اسلامی نیز این قول را پذیرفته اند ولی از آنجا که همه قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیر قابل تغییر نیست بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده نیست بلکه تام دارد آنرا [ هنر ] نیز محسوب دارند . یا علم موسیقی . علم تالیف