موزیک
/muzik/
مترادف موزیک: آهنگ، مارش، مزغان، مزقان، موسیقی، نوا
برابر پارسی: آهنگ
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- موزیک زدن ؛ نواختن آلات موسیقی چون شیپور و سنج و قرنی و طبل و غیره باهم. نواختن موزیکان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به موزیکان شود.
- موزیک عزا ؛ آهنگی که دارندگان مجموعه ای از آلت موسیقی در مرگ بزرگان به نوای خاصی می نوازند. ( از یادداشت مؤلف ).
|| علم به صنعت ترکیب خوش آیند آوازها. ( از ناظم الاطباء ). در اصل به سریانی علم سرود است. ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) موسیقی : [ مسیو لمر معلم علم و عمل موزیک ( دار الفنون ) . ] ( مراه البلدان . ج ۱ ضمیمه ص ۲۶ )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
مترادف ها
غنا، ساز، اهنگ، خنیا، موسیقی، موزیک، رامشگری
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ریشه واژه موسیقی یا موزیک ( music ) از مُوْساها ( موزها ) میاد!
نُه ایزد و پری از نیمه خدایان اساطیری یونان هستند که خویشکاری ( وظیفه ) آن ها امید دادن ( دلگرمی ) و برانگیختن هنرمندان ( پارسی باستان: اُنارا ) و چکامه سرایان ( شاعران ) هست!
... [مشاهده متن کامل]
.
موزها، دختران زئوس و نیموزینه ( منموزینه ) بودند و صدایی بسیار زیبا دارند و در کنار چشمه های هلیکون آواز می خوانند و به رقص و پای کوبی می پردازند
آن ها در کنار بردارشان آپولون ( ایزد چکامه یا شعر ) در کوه پارناس به نگهبانی از هنرهای زیبا می پردازند!
.
.
گرچه امروزه موسیقی عربی شده آن هست ولی چندی درباره واژگان پارسی آن هم روشنگری می کنم:
اوستا: وَئیس ( vaēs )
پهلوی ( پارسیک ) : هونیاگ ( خُنیا ) ، رامش، خُرّمی
( ( گاهی به فرنود همانندی در پهلوی "ه، 𐬵" به "خ، 𐬑" جانشین می شود، مانند: هوشک یا خشک، هورسند یا خرسند، هو یا خوب ) )
در ترکی: مَزقان ( مَزغان ) : ترکی شده موزیکان
.
بخشی از بند46 فرگرد13 ( فصل: ویژگی سگ ها ) وَندیداد:
vaēsō asnaēraēshō yatha vaēsō zairimyafsma thryafsma yatha vaēsō aiti shē haēm yatha vaēsāush
معنی: او ( سگ ) به مانند یک مرد خُنیاگر و موسیقی دان، آوازه خوانی را دوست دارد
او ( سگ ) به مانند خُنیاگر ژنده پوش و هرکس که به او نزدیک شود زخم ( ضربه ) می زند
[به همین فرنود ( دلیل ) است] که سگ ویژگی خُنیاگری و موسیقی دانی دارد
.
بند61 و 62 خسرو قُبادان و ریدگ درباره بیشتر سازها و هنرمندی ها سخن رفته است:
gōwēd rēdak kū anōšag bawēd
ēn and huniyāgar hamāg xwaš ud nēk
معنی: ریدک گوید که انوشه باد یا بِنامیزَد! ( باریکلا، ماشالله )
این چند خُنیاگر همه خوش و نیک است
( ( ریدَگ یا رَهیگ: پسر جوانی که در رکاب دیگران است! ) )
.
62 - �čang - srāy win - srāy ud kennār - srāy ud sūrāzīg - srāy ud mustag - srāy ud tambūr - srāy barbut - srāy ud nāy - srāy ud dumbalag - srāy, shʾnlyk ( ? ) ud dyryk ( ? ) rasan - wāzīg ud zanǰīr - wāzīg dār - wāzīg ud mār - wāzīg ud čambar - wāzīg tigr - wāzīg ud tās - wāzīg [ud] wandag - wāzīg ud andarwāy - wāzīg karmēr - srāy suxr - srāy tambūr - ī - meh - [srāy] spar - wāzīg zēn - wāzīg ud gōy - wāzīg ud sel - wāzīg šamšēr - wāzīg ud dašnag - wāzīg ud warz - wāzīg ud šīšag - wāzīg ud kabīg - wāzīg؛
ēn and huniyāgīh hamāg xwaš ud nēk.
معنی: چَنگ زن ( امروزه گیتار ) ، وِن زن ( وین - گونه ای ساز، امروزه ویولون ) و کِنارزن ( گونه ای ساز، امروزه سنَتور ) و فلوت زن و سازدهنی زن، تنبور ( تَبیره ) زن، بربَت ( بربط ) زن و نای زن و دُنبَگ ( تُنبَک ) زن، . . . ( ؟ ) و . . . ( ؟ ) ، رَسن بازی ( رقص با طناب ) و زنجیربازی ( مانند عمو زنجیر باف ) ، داربازی ( هَنگمَن! ) و ماربازی و چَمبَربازی ( پریدن از حلقه های گرد آتشین در سیرک ها! ) ( حلقه بازی ) ، تیربازی و تاس بازی و بندبازی و هوابازی ( جهش یا ژیمناستیک و آکروبایتک ) ، کرمیربازی ( سنگ کاغذ قیچی ) ، سرخ بازی ( چَک زنی ) ، تنبور بزرگ بازی، سپربازی، زین بازی و گوی بازی و شمشیربازی و دَشنه بازی، و گُرزبازی و شیشه بازی ( شعبده بازی با گوی شیشه ای ) و کُپی بازی ( کُپی: گونه ای میمون - پانتومیم ) ؛
این چند خُنیاگری ( هنرمندی ) ، همه خوش و نیک [است].
.
واژه خُرّمی ( موسیقی ) در کارنامه اردشیرپاپکان، فرگرد ( فصل ) 3، بند2:
rōz - ē ka ardxšīr pad stōr - gāh nišast ud tanbūr zad ud srūd wāzīg ud huramīh kard ō ardaxšīr dīd ud pad - iš�wiyāvān�būd
معنی: روزی که اردشیر به ستورگاه نشسته و تنبور می زد و سرود و دیگر خُرّمی ( موسیقی ) می کرد، [دختری] اردشیر را دید، و بهش ویاوان ( عاشق ) شد
نُه ایزد و پری از نیمه خدایان اساطیری یونان هستند که خویشکاری ( وظیفه ) آن ها امید دادن ( دلگرمی ) و برانگیختن هنرمندان ( پارسی باستان: اُنارا ) و چکامه سرایان ( شاعران ) هست!
... [مشاهده متن کامل]
.
موزها، دختران زئوس و نیموزینه ( منموزینه ) بودند و صدایی بسیار زیبا دارند و در کنار چشمه های هلیکون آواز می خوانند و به رقص و پای کوبی می پردازند
آن ها در کنار بردارشان آپولون ( ایزد چکامه یا شعر ) در کوه پارناس به نگهبانی از هنرهای زیبا می پردازند!
.
.
گرچه امروزه موسیقی عربی شده آن هست ولی چندی درباره واژگان پارسی آن هم روشنگری می کنم:
اوستا: وَئیس ( vaēs )
پهلوی ( پارسیک ) : هونیاگ ( خُنیا ) ، رامش، خُرّمی
( ( گاهی به فرنود همانندی در پهلوی "ه، 𐬵" به "خ، 𐬑" جانشین می شود، مانند: هوشک یا خشک، هورسند یا خرسند، هو یا خوب ) )
در ترکی: مَزقان ( مَزغان ) : ترکی شده موزیکان
.
بخشی از بند46 فرگرد13 ( فصل: ویژگی سگ ها ) وَندیداد:
vaēsō asnaēraēshō yatha vaēsō zairimyafsma thryafsma yatha vaēsō aiti shē haēm yatha vaēsāush
معنی: او ( سگ ) به مانند یک مرد خُنیاگر و موسیقی دان، آوازه خوانی را دوست دارد
او ( سگ ) به مانند خُنیاگر ژنده پوش و هرکس که به او نزدیک شود زخم ( ضربه ) می زند
[به همین فرنود ( دلیل ) است] که سگ ویژگی خُنیاگری و موسیقی دانی دارد
.
بند61 و 62 خسرو قُبادان و ریدگ درباره بیشتر سازها و هنرمندی ها سخن رفته است:
gōwēd rēdak kū anōšag bawēd
ēn and huniyāgar hamāg xwaš ud nēk
معنی: ریدک گوید که انوشه باد یا بِنامیزَد! ( باریکلا، ماشالله )
این چند خُنیاگر همه خوش و نیک است
( ( ریدَگ یا رَهیگ: پسر جوانی که در رکاب دیگران است! ) )
.
62 - �čang - srāy win - srāy ud kennār - srāy ud sūrāzīg - srāy ud mustag - srāy ud tambūr - srāy barbut - srāy ud nāy - srāy ud dumbalag - srāy, shʾnlyk ( ? ) ud dyryk ( ? ) rasan - wāzīg ud zanǰīr - wāzīg dār - wāzīg ud mār - wāzīg ud čambar - wāzīg tigr - wāzīg ud tās - wāzīg [ud] wandag - wāzīg ud andarwāy - wāzīg karmēr - srāy suxr - srāy tambūr - ī - meh - [srāy] spar - wāzīg zēn - wāzīg ud gōy - wāzīg ud sel - wāzīg šamšēr - wāzīg ud dašnag - wāzīg ud warz - wāzīg ud šīšag - wāzīg ud kabīg - wāzīg؛
ēn and huniyāgīh hamāg xwaš ud nēk.
معنی: چَنگ زن ( امروزه گیتار ) ، وِن زن ( وین - گونه ای ساز، امروزه ویولون ) و کِنارزن ( گونه ای ساز، امروزه سنَتور ) و فلوت زن و سازدهنی زن، تنبور ( تَبیره ) زن، بربَت ( بربط ) زن و نای زن و دُنبَگ ( تُنبَک ) زن، . . . ( ؟ ) و . . . ( ؟ ) ، رَسن بازی ( رقص با طناب ) و زنجیربازی ( مانند عمو زنجیر باف ) ، داربازی ( هَنگمَن! ) و ماربازی و چَمبَربازی ( پریدن از حلقه های گرد آتشین در سیرک ها! ) ( حلقه بازی ) ، تیربازی و تاس بازی و بندبازی و هوابازی ( جهش یا ژیمناستیک و آکروبایتک ) ، کرمیربازی ( سنگ کاغذ قیچی ) ، سرخ بازی ( چَک زنی ) ، تنبور بزرگ بازی، سپربازی، زین بازی و گوی بازی و شمشیربازی و دَشنه بازی، و گُرزبازی و شیشه بازی ( شعبده بازی با گوی شیشه ای ) و کُپی بازی ( کُپی: گونه ای میمون - پانتومیم ) ؛
این چند خُنیاگری ( هنرمندی ) ، همه خوش و نیک [است].
.
واژه خُرّمی ( موسیقی ) در کارنامه اردشیرپاپکان، فرگرد ( فصل ) 3، بند2:
rōz - ē ka ardxšīr pad stōr - gāh nišast ud tanbūr zad ud srūd wāzīg ud huramīh kard ō ardaxšīr dīd ud pad - iš�wiyāvān�būd
معنی: روزی که اردشیر به ستورگاه نشسته و تنبور می زد و سرود و دیگر خُرّمی ( موسیقی ) می کرد، [دختری] اردشیر را دید، و بهش ویاوان ( عاشق ) شد
رسته موزیک از دسته رسته های پشتیبانی عمومی نیروی زمینی و نیروی دریایی است که از دو بخش افسری و درجه داری تشکیل میشود. وظیفه افسران دانشکده ای این رستهُ رهبری و فرماندهی دسته جات موزیک است و وظیفه درجه داران آن نوازندگی ساز های بادی می باشد که افسران آن در دانشگاه هنر تهران و درجه داران آن در مرکز آموزش پشتیبانی نزاجا آموزش می بینند که وظایف آنان آموزش و یادگیری تئوریک موسیقی و کار با ساز های بین المللی است که باید در رسته موزیک بگذرانند و همچنین می توانند انواع ساز های سازهای بادی برنجی، سازهای بادی چوبی، آکومپانیمان، ساز کوبه ای و. . . را به صورت ارکستر یا تک نوازی بنوازند. مراسم صبحگاه تیپی، لشکری، بزرگداشت روز ارتش، هفته دفاع مقدس و مراسمات تشریفات از جمله روزهایی است که پرسنل رسته موزیک خودنمایی می کنند. کارکنان موزیک عموماً در قالب گردان های پشتیبانی، قرارگاه یا مستقل سازماندهی می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
نخستین بار در قرن شانزدهم میلادی یگان جان نثاری عثمانی، این نوع گروه موسیقی را برای رژه های خود بکار برد و این بعدها مورد تقلید در اروپا و کشورهای دیگر جهان قرار گرفت.
↑ Bowles, Edmund A. ( 2006 ) , "The impact of Turkish military bands on European court festivals in the 17th and 18th centuries", Early Music, Oxford University Press, 34 ( 4 ) : 533–60, doi:10. 1093/em/cal103, S2CID 159617891.
• رسته های نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• ویکی سازی رباتیک
... [مشاهده متن کامل]
نخستین بار در قرن شانزدهم میلادی یگان جان نثاری عثمانی، این نوع گروه موسیقی را برای رژه های خود بکار برد و این بعدها مورد تقلید در اروپا و کشورهای دیگر جهان قرار گرفت.
• رسته های نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• ویکی سازی رباتیک
موسیقی فقط دیسلاو
واژه موزیک
معادل ابجد 83
تعداد حروف 5
تلفظ muzik
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: musique] ( موسیقی )
مختصات ( اِ. )
آواشناسی muzik
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 83
تعداد حروف 5
تلفظ muzik
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: musique] ( موسیقی )
مختصات ( اِ. )
آواشناسی muzik
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
خواننده رضا مجازی
ویوزیک
نام معتبرترین سایت موزیک و موسیقی هست
حشره ای وجود دارد که وقتی به جان حیوانات مثل گاو و خر و گوسفند در حال چرا می افتد، باعث فرار افسار گسیخته ی این حیوانات شده و گله را به هم می ریزد . این حشره صدایی شبیه وز وز شدید تولید می کند . از این
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
رو در زبان ترکی به آن " موزا " می گویند یعنی حشره ی آواز خوان ، به نظر می رسد واژه ی موزیک با نام این حشره سنجیدنی باشد .