مورع

لغت نامه دهخدا

مورع. [ رِ ] ( ع ص ) هرآنچه جدایی می اندازد میان دو چیز. ( ناظم الاطباء ). مانع آینده میان دوچیز. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

هر آنچه جدایی می اندازد میان دو چیز .

پیشنهاد کاربران

[ مُ وَ رَ ر] ( ع مص ) از ورع . بسیار پرهیزگار. �مردی دانشمند و صالح است و مُوَّرع، به خیرات آیندگان را خدمت می کند�. ( سیرالاولیاء: 426 )

بپرس