آتشپاره
موذ در زبان لکی یعنی ۱. شرارت و بد جنس بودن ۲. موذ کاشتن یعنی با تقلب و بد جنس بازی و نامردی کاری را پیش بردن۳. توز و موذ یعنی دیگران را با بد جنسی و شرارت به جان هم انداختن و دو بهم زدن
خرفستر: در زبان پارسی به جانوران موذی گفته می شود.
( موذی یک واژه تازی است به معنی اذیت کننده. )
موز موز کار علی وا دیار.
آزارنده
Arch
ازار دهنده_عذاب دهنده_عذیت کننده
شعله آتش
مردم آزار و مضر
اذیت کننده
رو مخ
موذی
آذین کننده
آزار دهنده
آزار دهنده
اذیت کردن چون رو مخه
به مگس و پشه میگن موذی موذی یعنی آزار دهننده، رو مخ، بد جنس. . .
دقت شود:موذی با دال ذال به معنای اذیت کننده است اما به رِ زِ می شود موزی که به معنای یک دانه موز است.
کس یا چیزی که اهل اذیت و آزار است.
اذیت کننده
اذیت کننده
Pesky: pesky insects
حشرات موذی
آزار دهنده اذیت کننده
به معنای ازار دهنده و موذیانه یا از همون کلمه موزمار میاید.
واژه اذیت ( اذ ایئت ) از ریشه اذ به معنای آزردگی روان و یا درد و رنج ساخته شده که در سنسکریت به شکل adhi अधि به معنایagony, anxiety, mental pain آمده است. پسوندهای ات و ایئت و آیت پسوندهای آریایی هستند. عرب واژه موذی به معنای اذیتگر را از روی واژه اذیت جعل کرده که هم معنا و همخانواده نیست با واژگان ایرانی موزی و موزکار و موزشکار که به معنای نیرنگباز و چلکار و دغلباز هستند.
... [مشاهده متن کامل]
فراموش نکنیم که بیش از هفتاد درصد زبان عربی ایرانی است و نا آگاهی ما نباید سبب کنار گذاشتن واژه های ایرانی یا با ریشه ایرانی شود .
موزمار!
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اَرداک ( ارد= اذیت؛ سنسکریت+ پسوند یاتیکی ( = فاعلی ) «اک» )
پیدار pidãr ( پید = اذیت؛ سنسکریت + پسوند «ار» )
خیدانا ( خید= اذیت؛ سنسکریت + پسوند «آنا» )
... [مشاهده متن کامل]
کِلیژاک ( کلیژ از سنسکریت: کْلیش= اذیت + پسوند «اک» )
پریپار ( پَریپ از سنسکریت: پَریپیدا= اذیت + پسوند «ار» )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)