مودبی
لغت نامه دهخدا
- مؤدبی کردن ؛ معلمی کردن. مدرسی کردن. تعلیم. تدریس. تأدیب. فرهنگ آموزی : پدرش امیرمحمودرا مؤدبی کرده بود به گاه کودکی قرآن را. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 499 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید