موخره


مترادف موخره: پایان کتاب، رساله ، عقب انداخته

متضاد موخره: مقدمه

معنی انگلیسی:
conclusion, epilog, epilogue, footnote

لغت نامه دهخدا

( مؤخرة ) مؤخرة. [م ُءْ خ َ رَ ] ( ع اِ ) مؤنث مُؤْخَر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مُؤْخَر و ترکیبات ذیل مُؤَخَّرَة شود.

مؤخرة. [ م ُءْ خ ِ رَ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث مؤخر. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به مُؤَخَّرَة و ترکیبات ذیل آن شود.

مؤخرة. [ م ُ ءَ خ خ َ رَ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث مؤخر. ( یادداشت مؤلف ).
- مؤخرةالجیش ؛ دنباله. دم لشکر. مقابل مقدمه و مقدمةالجیش. عقب دار. دم دار. ( یادداشت مؤلف ).
- مؤخرةالرحل ؛ مؤخرالرحل. دنباله پالان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به مؤخر شود.
- مؤخرةالعین ؛ دنباله چشم. مؤخرالعین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ترکیب مؤخرالعین در ذیل مؤخر شود.
|| پس کوهه زین اسب. ( مهذب الاسماء ).

مؤخرة. [ م ُ ءَخ ْ خ ِ رَ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث مؤخر. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). رجوع به مُؤَخَّرَة و ترکیبات ذیل آن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث موخر : ۱- عقب انداخته . ۲- پایان کتاب یا رساله مقابل مقدمه .
تانیث موخر .

پیشنهاد کاربران

موخره در حقوق :گذشته
پی نوشت
پَس گفتار
در برابرِ پیش گفتار یا دیباچه
انجامه

بپرس