موجدار بودن


معنی انگلیسی:
undulate

مترادف ها

surge (فعل)
موج زدن، موجدار بودن، خروشان بودن، تشکیل موج دادن

billow (فعل)
بصورت موج درامدن، موج زدن، موجدار بودن

storm (فعل)
موج زدن، موجدار بودن، متلاطم شدن، یورش اوردن، توفانی شدن، با حمله گرفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس