موج دار شدن


معنی انگلیسی:
fret, undulate
corrugate
, curl

مترادف ها

squiggle (فعل)
لولیدن، موج دار شدن، پیچ یا تاب خوردن، در دهان قرقره کردن

ripple (فعل)
موج دار شدن، مانند اب مواج شدن، بطور موجی حرکت کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس