موج دار. [ م َ / م ُ ] ( نف مرکب ) متموج و موج زن و دارای موج و متلاطم و مواج. ( ناظم الاطباء ) : در آب سخن آتشی بر بکار که گرددنفس شعله موجدار.
ظهوری ( از آنندراج ).
|| ( اصطلاح پارچه بافی ) پارچه ای که در برابر نور دورنگ نماید و جلوه کند.
فرهنگ فارسی
متموج و موج زن و دارای موج و متلاطم و مواج .
فرهنگستان زبان و ادب
{undulatus} [علوم جَوّ] ابری که تکه ها یا برگه ها یا لایه های آن به شکل موج است؛ این امواج را می توان در لایه های ابر نسبتاً یکنواخت یا در ابرهایی متشکل از اجزای جداازهم یا به هم پیوسته مشاهده کرد؛ این اصطلاح عمدتاً همراه با ابرهای پرساکومه ای و پرساپوشنی و فراز...
دانشنامه عمومی
موج دار ابری است که تکه ها یا برگه ها یا لایه های آن به شکل موج است؛ این امواج را می توان در لایه های ابر نسبتاً یکنواخت یا در ابرهایی متشکل از اجزای جدا از هم یا به هم پیوسته مشاهده کرد؛ این اصطلاح عمدتاً همراه با ابرهای پرساکومه ای و پرساپوشنی و فرازکومه ای و فرازپوشنی و پوشن کومه ای و پوشنی می آید.