موتون

لغت نامه دهخدا

موتون. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از وتن. مردی که بریده بود رگ جان او. آن که جراحت بر رگ وتین وی رسیده باشد. ( ناظم الاطباء ). آن که وتین یعنی رگ درونی ملاصق قلب او مورد اصابت قرار گرفته باشد. ( از اقرب الموارد ). بر وتین زده شده که رگ دل است. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نعت مفعولی از وتن مردی که بریده بود رگ جان او .

پیشنهاد کاربران

بپرس