موتور = دَوید / دِوید ( برگرفته از دویدن )
موتورسیکلت = موتور سیکلت ( سیکل ) = گرد دوید = گرداوید ( اثر و انرژی دویدن گردیدن = چون همه موتور ها گردیدنی هستند و با این گردیدن دویدن بدست می آید )
... [مشاهده متن کامل]
رکاب = پالان / پاچرخ
نمونه ها:
موتور ( دوید ) ماشین را روشن کن / خرابی از موتور ( دوید ) ماشینه
موتور سیکلتم ( گرداویدم ) را روشن کن / خرابی از موتورسیکلتمه ( گرداویدمه )
دیدگاه شماره 2:
افزون بر واژه "چرخه" و یا "چرخا" از واژه "چرخ" نیز می توان بهره برد. همچنین، چون "چرخ" بن کنونی ( =بن مضارع ) "چرخیدن" است می تواند یک پسوند هم باشد که برابر "موتور" است. برای نمونه:
موتور جستجو=کاوشچرخ ( چرخ برابر موتور است )
بدرود!
می توان از واژه "چرخه" بهره برد.
"چرخه" از دو بخش "چرخ" و"ه" ساخته شده است. "چرخ" بن کنونی "چرخیدن" است و اگر پسوند "ه" به هر واژه ای بچسبد، یکی از کارهایش این است که کننده همان بن واژه را بسازد.
... [مشاهده متن کامل]
پس "چرخه" برابر "چرخنده" است.
آری، می دانم "چرخه" برابر "سیکل" گرفته شده است و میشود یک واژه را برابر چندین واژه بیگانه انگلیسی و عربی گرفت.
اگر هم باور دارید که این واژه تنها برای "سیکل، دوره، تناوب" است، از واژه "چرخا" بهره ببریم که برابر همین "چرخه" و "موتور" است.
پس برای نمونه:
نادرست:موتور جستجو
درست تر:چرخا/چرخه جستجو
بدرود!
سرویس
موتور
نیرورو
نیروران
رانشران
خودرو
توانرو
توان ران
جنبشران
موتور
نیروگر
توانگاه
رانشگاه
رانشگر
جنبیدار، جنبمان، جنبیدمان،
موتور یا همان موتور سیکلت میشه=motorcycle
وترالموتور
پیش رانه
پیشران
نیرو دهنده ماشین یا موتور سیکلت
Shs جان، زبان عربی انقدر توانمند نیست که بتونه این جور واژه هایی بسازه و متاسفانه عربی زبانی نیست که آینده خوبی داشته باشه چون سیستم واژه سازی زبانهای هندواروپایی بسیار پرتوان تر است. کمی درباره واژه سازی
... [مشاهده متن کامل] زبان های سامی و آریایی بخونید. اونها با وزن و تراوند کار میکنند و ما با پیشوند و پسوند. دامنه ساخت واژگان ما بسیار نیرومندتر است از عربی.
موتور واژه ای فرانسه است و ربطی به عربی ندارد!! دوست گرامی لطفن با مدرک حرف بزنید.
etymonline://word/motor
ریشه شناسی موتور
موتور
از move جُنبیدن، میاویدن و or گر، آر
میاوگر، جنبار
خدمت شماسلام عرض می کنم. واژه ی "موتور" مورد مطالعه ی حقیر بود و بنده واژه ی "پویگر" را پیشنهاد می دهم. در سایت وزین شما معانی و توضیحات نیکویی از برای آن بیان شده است ولی در میان آن یک کلمه ی نامربوط
... [مشاهده متن کامل] دیده می شود که این کلمه، بایستی ابهام زدایی آوایی و ساختاری گردد و آن این است که کلمه ی موتور ( تلفظ؛ مَ او تور ، یا هر شیوه ی صحیح دیگر برای نگارش آواها ) کلمه ای عربی است و از ریشه ی وِتر می آید. با تشکر از زحمات شما.
موتور
جُنبِشگر ، جُنبیدار ، جُنبا ، جُنتار ، جُنبه ، جُنبَن ، جُنبیل، جُنبال ، ( به حرکت درآورنده )
موتور
رانه، رانشگر، راندار
مودار ( از بُن مود و پسوند - آر ) ، پیمودار
جانواره، گیزه ( گیز=حرکت، اَرکَت، جنبش )
دانشنامه رایانه: خود رانه؛ خود رانش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)