موتر

لغت نامه دهخدا

مؤتر. [ م ُءْ ت َرر ] ( ع ص ) نعت فاعلی از ائترار. ( منتهی الارب ، ماده ارر ). رجوع به ائترار شود. آنکه سبب می شود شتابانیدن را. ( ناظم الاطباء ). شتاباننده. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نعت فاعلی از ائترار .

پیشنهاد کاربران

خودرو، ماشین، وسیله نقلیه چهارچرخ جاده ای که با موتور کار می کند و قادر به حمل تعداد کمی از افراد است.
موتر - بافتحه بالای ت - از انگلیسی به لهجه ی افغانستانی آمده است و به یک وسیله ی تقلبه موتوریزه اطلاق میشود.
مترادف: خودرو، تیزرفتار، پایکش
ماشین

بپرس