موأمه
لغت نامه دهخدا
مؤامة. [ م ُ آم ْ م َ ] ( ع مص ) نزدیک شدن. ( ناظم الاطباء ).
موأمة. [ م ُ ءَ م َ ] ( ع اِ ) خود آهنی بی مونه و آن پاره آهن جامه باشد که بدان خود را به حلقه های زره بر گردن بندند. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید