دانی چه گفته اند بنی عوف در عرب
نسل بریده به که موالید بی ادب.
سعدی.
از چنین مادر و پدر چه عجب گر موالید مانده در بدر است.
خطیرالدین جرجانی.
|| آنچه پدید آید. متولدشده. معلول : فعل را در غیب اثرها زادنیست
وان موالیدش به حکم خلق نیست.
مولوی.
|| گاهی از موالید، موالید ثلاثه مراد باشد که نباتات و جمادات و حیوانات است زیرا که این هرسه بچگان عناصر افلاکند. ( غیاث ) ( آنندراج ). اقسام سه گانه جسم ، جماد و نبات و حیوان. ( یادداشت مؤلف ) : ارکان موالید بدو هستی دارند
تأثیر بسی مشمر در وی حدثان را.
ناصرخسرو.
رسم فلک و گردش ایام و موالیداز دانا بشنیدم و برخواندم دفتر.
ناصرخسرو.
موالیدند از اینها جسم انسان پدید آمد در این شش گوشه ایوان.
ناصرخسرو.
- سه موالید ؛ موالید ثلاث. موالید ثلاثه : بودند تا نبود نزولش در این سرای
این چار مادر و سه موالید بینوا.
خاقانی.
و رجوع به ترکیب موالید ثلاثه شود.- موالید ثلاث ؛ موالید ثلاثه. موالید سه گانه. سه موالید. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به ترکیب موالید ثلاثه شود.
- موالید ثلاثه ( یا ثلاث ) ؛ جمادو نبات و حیوان. ( از ناظم الاطباء ). عبارت است از معادن و نبات و حیوان. ( از نفائس الفنون ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). موالید سه گانه. سه موالید. سه روح. جمادات و نباتات و حیوانات. معدن. نبات. حیوان. ( از یادداشت مؤلف ). کنایه از نباتات و جمادات و حیوانات است ؛ نباتات آنچه از زمین روید و بالیدگی دارد یعنی ازقسم درختان باشد و جمادات آنچه از قسم سنگ و گل باشد و حیوانات آنچه جاندار باشد و به اراده خود جنبش و حرکت کند. ( غیاث ).
- موالید سه گانه ؛ بربسته و بررسته و جنبنده را گویند یعنی جماد و نبات و حیوان. ( آنندراج ) ( از برهان ). بربسته و بررسته و جنبنده است. ( انجمن آرا ). و رجوع به ترکیب موالیدثلاثه شود.