مواقع

/mavAqe~/

برابر پارسی: زمانها، هنگام

لغت نامه دهخدا

مواقع. [ م َ ق ِ ] ( ع اِ ) ج ِ موقع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ موقع به معنی جاها و محلها. ( از غیاث ). و رجوع به موقع شود. || ج ِ موقعة. ( اقرب الموارد ). ج ِ موقعة به معنی جاها و محلها. ( آنندراج ). و رجوع به موقعة شود. || ج ِ میقَعَة. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). رجوع به میقعة شود. || ج ِ موقع به معنی وقتها و هنگامها و زمانها: در مواقع ضرورت پیش من می آمد.

فرهنگ فارسی

جمع موقع
( اسم ) جمع موقع

فرهنگ معین

(مَ قِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ موقع .

فرهنگ عمید

= موقع mo[w]qe'،

پیشنهاد کاربران

این آیه مبارکه کافیست برای اثبات معجزه قرآن "أزلی" ( وزیاد هم هست ) :
"لا أُقسمُ بمواقع النجوم"
وإنّه لقسم لو تعلمون عظیم.
- - -
فاصله ها ومسافت ها ومکان ها ( مواقع ) وحرکتها ( زمان وقوع ) بین ستارها وکهکشانها غیر قابل درک بشراست.
مواقع به معنای محل وقوع است و جمع
وقوع نیز به معنای حادث شدن میباشد
هنگامه - گاه

بپرس