موافقی. [ م ُف ِ ] ( حامص ) موافق بودن. سازگاری. سازواری. || سازشکاری. ساختن با بدی و ناپاکی : چون در پسر موافقی و دلبری بوداندیشه نیست گر پدر از وی بری بود.سعدی ( گلستان ).