واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
رضایت دادن، موافقت کردن، راضی شدن، موافق بودن
موافقت کردن، اشتی دادن، متفق بودن، درست کردن، موافق بودن، پسند امدن، ترتیب دادن، جلوس کردن، سازش کردن، تن در دادن به، هم رای بودن
موافقت کردن، همراهی کردن، موافق بودن، همراه رفتن
موافق بودن، وفق داشتن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ساز آمدن . [ م َ دَ ] ( مص مرکب ) سازگار آمدن . موافق بودن . رجوع به ترکیبات ساز شود.
موافقت داشتن