موافاه

لغت نامه دهخدا

( موافاة ) موافاة. [ م ُ ] ( ع مص ) آمدن بر قوم و رسیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( یادداشت مؤلف ) ( از اقرب الموارد ). آمدن گروهی را. ( ناظم الاطباء ). || حج گزاردن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || به تمام گزاردن حق کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || برآمدن بر چیزی و مشرف شدن بر آن. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

زوال ناپذیری ایمان حقیقی به خدا.
برگرفته از کتاب جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد. صفحه 371
مطابق

بپرس