tend (فعل)پرستاری کردن، گراییدن، مواظب بودن، میل کردن، نگهداری کردن از، وجه کردن، متمایل بودن به، گرایش داشتنwatch (فعل)پاییدن، پاسداری کردن، مواظب بودن، مراقبت کردن، بر کسی نظارت کردن، نگهبانی دادن، نگهبان بودنlook after (فعل)مراقب بودن، مواظب بودن، توجه داشتن به