مواضی

لغت نامه دهخدا

مواضی. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ماضیة.
- مواضی ایام ؛ گذشته های زمان. ( از یادداشت مؤلف ) : در مواضی ایام و سوالف اعوام در اقلیم هندوستان پادشاهی بوده است. ( سندبادنامه ص 31 ). آورده اند که در مواضی دهر و سوالف سنین و شهور... ( سندبادنامه ص 218 ). در مواضی ایام دهقانی بوده است صاین و متدین و متورع و متقی. ( سندبادنامه ص 129 ). و رجوع به ماضی شود.

فرهنگ فارسی

جمع ماضیه .

پیشنهاد کاربران

بپرس