مواضعات

لغت نامه دهخدا

مواضعات. [ م ُ ض َ ] ( ع اِ ) ج ِ مواضعة. ( ج ِ مواضعت و مواضعه ) به معنی قرارها و قرار نهادن ها و موافقتها و سازواریها و نهادنیها و قراردادها. ( یادداشت مؤلف ). قراردادها و گفتگویهای با هم. ( ناظم الاطباء ) : بوسهل زوزنی بود در آن میانه ، کار و بار همه وی داشت و مصادرات و مواضعات مردم... همه او می کرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 145 ). و رجوع به مواضعت و مواضعه شود. || اصطلاحات. مصطلحات. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع مواضعت ( مواضعه ) ۱ - قرار نهادنها . ۲ - قراردادها.

پیشنهاد کاربران

بپرس