مواسات
/movAsAt/
مترادف مواسات: روبرو، مقابل، حمایت، کمک، مدد، یاری، یاریگری، یاری کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مواسات رفتن ؛ یاری و غمخواری و مساوات و مساهمت شدن ، انجام گرفتن : هرکجا که عقیدتها به مودت آراسته گشت اگر در مال و جان با یکدیگر مواسات رود... هنوز از وجوب آن قاصر باشد. ( کلیله و دمنه ).
- مواسات کردن ؛ یاری و غمخواری کردن با کسی در مال و جان. دیگری را در تن و مال چون خود شمردن : موافق تر دوستان آن است که... در همه معانی مواسات کند. ( کلیله و دمنه ).
|| آسان کاری. مواساة. ( یادداشت مؤلف ). || علاج کردن. ( یادداشت مؤلف ).
مؤاساة. [ م ُ آ ] ( ع مص ) مساوات کردن کسی را در نفس خود و در مال خود. ( ناظم الاطباء ). || غمخواری نمودن کسی را به مال خود و از مال خود به وی دادن و او را پیشوای مال خود کردن. و یا آنکه مواساة نمی باشد مگر در کفاف تن اگر در فضل کفاف بود آن را مؤاساة نگویند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). کسی رادر چیزی همچون خویشتن داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). آن است که شخص در مورد جلب منافع و دفع مضار دیگران را همچون خود بشناسد و ایثار آن است که آدمی دیگران را در دو مورد بالا بر خود مقدم بدارد و این خوی آخرین درجات برادری محسوب گردد. ( از تعریفات جرجانی ).
مواساة. [ م ُ ] ( ع مص ) یاری دادن کسی را. لغت ردیه است. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). یاری کردن و به مال و تن با کسی غمخواری کردن و لفظ مواسات مهموزالفاء ناقص است که همزه آن به واو مقلوب مکتوب شده مثال واوی نیست چنانکه به ظاهر دیده می شود. ( غیاث ) ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) یاری کردن بمال و تن ۲ - ( اسم ) یاری گری : [ و بمواسات خویش هر وقت او را از خود شاکر و آسوده داری . ] ( کشف الاسرار ۵۱٠:۲ )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پدر و مادر عزیز شما به ناهنجاری های اجتماعی توجه نمیکنید ما اختبار کنیم تا دولت احساس مسئولیت کند . ( استحکام بنیان خانواده و سیر صعودی آن مهم است )
خدایا اگر مشکلات من به تنهایی و با حفظ بنیان خانواده از سوی دادگستری یا غیر آن حل شدنی است همت کنم .
با دهر مدارا کن و با خلق مواسا ( ناصر خسرو )
در زیارت نامه ی حضرت ابوالفضل کلمه مواسات به کار رفته است مواسات حتی بالاتر از ایثار می باشد. برای روشن شدن مفهوم مواسات به موارد زیر دقت کنید.
من دارم، شما ندارید: من ضمن اینکه خودم از داشته خود استفاده می کنم به شما هم می دهم این یعنی احسان.
... [مشاهده متن کامل]
من دارم، شما ندارید. در استفاده از داشته ی خودم شما را در ارجحیت قرار می دهم. این می شود ایثار.
من دارم، شما ندارید. و من دسترسی ندارم از داشته ی خود به شما ببخشم. لذا خودم نیز از داشته ی خود استفاده نمی کنم. این می شود مواسات. مثل حضرت ابوالفضل ( ع ) به آب دسترسی داشت چون امام حسین و فرزندانش تشنه بودن آب را نخورد. این یعنی مواسات.
من دارم، شما ندارید: من ضمن اینکه خودم از داشته خود استفاده می کنم به شما هم می دهم این یعنی احسان.
... [مشاهده متن کامل]
من دارم، شما ندارید. در استفاده از داشته ی خودم شما را در ارجحیت قرار می دهم. این می شود ایثار.
من دارم، شما ندارید. و من دسترسی ندارم از داشته ی خود به شما ببخشم. لذا خودم نیز از داشته ی خود استفاده نمی کنم. این می شود مواسات. مثل حضرت ابوالفضل ( ع ) به آب دسترسی داشت چون امام حسین و فرزندانش تشنه بودن آب را نخورد. این یعنی مواسات.
غم خواری، دلداری، همدردی - دستگیری در غم و درد، کمک و ایثار
به نظر من مواساة مصدر باب مفاعله از ریشهٔ ( أ_ س_ ی ) و هم ریشه با�أُسوَة� به معنای الگو گرفتن و خود را برابر کردن با یک الگو و اسوه
که مصدر باب تفعّل آن � تأسّی� یعنی الگو گرفتن است.
که مصدر باب تفعّل آن � تأسّی� یعنی الگو گرفتن است.