مواخذه
/mo~Axeze/
مترادف مواخذه: بازپرسی، بازجویی، بازخواست، پرسش، اعتراض، ایراد، تادیب، تنبیه، توبیخ، عقاب، عقوبت، بازخواست کردن، تنبیه کردن، سیاست کردن
برابر پارسی: بازخواست، سرزنش | ( موُاخذه ) سرزنش، بازخواست
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- مؤاخذه شدن ؛ بازخواست شدن. مورد واخواهی و عتاب قرار گرفتن. ( یادداشت مؤلف ). تنبیه شدن. به سبب گناه و تقصیر گرفتار آمدن و مورد عقوبت قرار گرفتن. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مؤاخذة و مؤاخذت شود.
- مواخذه کردن ؛بازخواست نمودن. ( ناظم الاطباء ). نکوهش کردن. تعزیر و ملامت کردن. توبیخ کردن. بازخواست کردن. واجست کردن. واخواست کردن. ( از یادداشت مؤلف ). تعقب ؛ مؤاخذه نمودن. ( منتهی الارب ). سیاست کردن. تنبیه کردن. گرفتن و عقوبت کردن کسی را به گناه او. ( از یادداشت مؤلف ).
مواخذه. [ م ُ خ َ ذَ / خ ِ ذِ ] ( از ع ، اِمص ) تداول عامه از مؤاخذه. مؤاخذة. رجوع به مؤاخذه شود.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) باز خواست کردن . ۲- سیاست کردن تنبیه کردن . ۳- ( اسم ) باز خواست : اکثر اوقات در اثنای عزت و اعتبار بمواخذه و مصادره گرفتار بود . ۴- سیاست تنبیه .
تداولی عامه را از مواخذه .
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
بازخواست
یارغو
توبیخ کردن
جریمه کردن
تنبیه کردن
تنبیه کردن
تنبیه کردن
مواخذه به چه معناست ؟تنبیه _ سرزنش _ پرس و جو
باز خواست _ کسی را به گناه گرفتن _ خواستار _ جریمه
بلا و شر هم معنی میده از نظر من اعلام خطر است 🥺😰
باز خواست _ کسی را به گناه گرفتن _ خواستار _ جریمه
بلا و شر هم معنی میده از نظر من اعلام خطر است 🥺😰
جریمه. تنبیه
کسی را به گناه او بگرفتن
باز خواست ، سرزنش ، باز جویی ، پرسش .
سرزنش
سرزنش.
وَ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِأَسْوَءِ عَمَلِی فَإِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجَازَاتِ الْمُذْنِبِینَ وَ حِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکَافَاهِ الْمُقَصِّرِینَ و به زشت ترین کردارم مرا سرزنش مکن، زیرا کرمت برتر از کیفر گنهکاران و بردباریت بزرگتر از مکافات تبهکاران است.
وَ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِأَسْوَءِ عَمَلِی فَإِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجَازَاتِ الْمُذْنِبِینَ وَ حِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکَافَاهِ الْمُقَصِّرِینَ و به زشت ترین کردارم مرا سرزنش مکن، زیرا کرمت برتر از کیفر گنهکاران و بردباریت بزرگتر از مکافات تبهکاران است.
تنبیه کردن. جریمه کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)