موئل

لغت نامه دهخدا

موئل. [ م ُ وَءْ ءِ ] ( ع ص ) خداوند ستور. ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). خداوند گله و رمه. ( ناظم الاطباء ).

موئل. [ م َ ءِ ] ( ع اِ ) رهایی. || جای رهایی. جای پناه. ( منتهی الارب ). ملجاء. ( المنجد ). اندخسواره. ( دهار ). مرجع. ( اقرب الموارد ). پناهگاه. ( ترجمان القرآن جرجانی ص 96 ). ملجاء. معقل. وزر. پناه. پناهگاه. مأوی. ( یادداشت مؤلف ) : ایشان را وزر و موئل و معقل و دستگیر نباشد. ( تاریخ بیهق ابن فندق ص 15 ). || ایستادنگاه سیل. ( منتهی الارب ). ایستادنگاه آب.( آنندراج ). || در اصطلاح کفشگری ، پس آهنگ ، یعنی آهنی که برای فراخ کردن کفش همراه قالب در پس کفش نهند. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به پس آهنگ شود.

فرهنگ فارسی

خداوند ستور .

فرهنگ عمید

ملجٲ، جای پناه.

دانشنامه عمومی

موئل ( به اسپانیایی: Muel ) یک دهستان در اسپانیا است که در استان ساراگوسا واقع شده است. [ ۱] موئل ۷۹ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۱۴۲ نفر جمعیت دارد.
عکس موئلعکس موئل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس