مو دادن

لغت نامه دهخدا

مو دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) مو فرستادن. در جوف کاغذ مو گذاشتن و برای معشوقه فرستادن به نشان آنکه تن من در هجر تو مانند موی لاغر و نحیف گشته است. ( از ناظم الاطباء ) :
وصف زلفش کی دل صدپاره را رو می دهد
شانه با این ربط مو می گیرد و مو می دهد.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).
و رجوع به موی دادن و مو فرستادن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) چون کسی عاشق زنی شود و بوصال او نرسد مو را در کاغذی پیچیده داخل صندوق ( قوطی ) گذارد و پیش معشوقه فرستد و غرض از آن اعلام ضعف و ضعیفی خود در محنت هجر است . اگر معشوقه هم مشتاق او باشد او نیز در جواب مو فرستد [ وصف زلفش کی دل صد چاک را رو میدهد شانه با این ربط مو میگیرد و مو میدهد . ] ( مخلص کاشی . بها. )

پیشنهاد کاربران

بپرس