مهیوه

لغت نامه دهخدا

مهیوه. [ م َهَْ ی َ وَ / وِ ] ( اِ مرکب ) ماهیابه. ماهیاوه که نانخورش مردم لار است که ازماهی کوچک سازند و خورند. ( برهان ). نانخورشی که اکثر و اغلب مردم از ماهی ریزه ترتیب دهند :
مدحت مهیوه گویم به ادای کچری
و گر از جانب لارم امرا بنوازند .
وگر از جانب لارم امرا بنوازند
مدحت مهیوه گویم به ادای کهوی.
بسحاق اطعمه.
زین دو قاصد خبر مهیوه می پرسیدم
هر دو گفتند که هست او بسلامت در لار.
بسحاق اطعمه ( دیوان ص 14 ).

فرهنگ عمید

= مهیاوه

پیشنهاد کاربران

بپرس