مهیار. [ م َهَْ ]{ی{ ( اِ ) {ر}نامی از نامهای مردان . ماهیار. مهیار. ماه مانند. ماهتابِ یار. شاعرمعاصر. مهیارسنائی:تختی، عابد وُ عَبد وُعبیدِ مولا علی ( ع )
جهان پهلوان تختی
زیرقرآن مرد ِ میدان مهدشیران پهلوانم تختی ام
... [مشاهده متن کامل]
تیغ بران بهرهرظلم وستم چون پلنگی وحشی ام
ازمیان خوبرویان وُ نیک خویان ِجهان؛غیراو!
عابد وُعَبد وُعبید ِ پهلوان؛مرتضی ی علی ام ( ع )
«بیست وچهارم»غزل
فردا که آیی جان من من درکنارت نیستم
بادی نسیمی حتی برآن غبارت نیستم
فردا که آید یارمن خواهی مرا چون پیش ها
آگه که من روحی شوم برآن دیارت نیستم
حالا بیا. . . حالابیا. . . جانم فدایت «ژاپنی»!
فردا که آیی سوی من حقی جوارت نیستم
گویا چراغی روشن است بر آسمان ِعاشقان
خورشیدمن بازآبتاب کذب است انتظارت نیستم
دراین سرای بی کسی خاتون من منتظرم
دانی که آزادم ولی اهل جسارت نیستم
***
«چشم»ی بر آن دل افکنی! میشِکُفدمهیارتو
والله ِ دربند ِ ولنتاین وُ هیچ عبارت نیستم
جهان پهلوان تختی
زیرقرآن مرد ِ میدان مهدشیران پهلوانم تختی ام
... [مشاهده متن کامل]
تیغ بران بهرهرظلم وستم چون پلنگی وحشی ام
ازمیان خوبرویان وُ نیک خویان ِجهان؛غیراو!
عابد وُعَبد وُعبید ِ پهلوان؛مرتضی ی علی ام ( ع )
«بیست وچهارم»غزل
فردا که آیی جان من من درکنارت نیستم
بادی نسیمی حتی برآن غبارت نیستم
فردا که آید یارمن خواهی مرا چون پیش ها
آگه که من روحی شوم برآن دیارت نیستم
حالا بیا. . . حالابیا. . . جانم فدایت «ژاپنی»!
فردا که آیی سوی من حقی جوارت نیستم
گویا چراغی روشن است بر آسمان ِعاشقان
خورشیدمن بازآبتاب کذب است انتظارت نیستم
دراین سرای بی کسی خاتون من منتظرم
دانی که آزادم ولی اهل جسارت نیستم
***
«چشم»ی بر آن دل افکنی! میشِکُفدمهیارتو
والله ِ دربند ِ ولنتاین وُ هیچ عبارت نیستم