مهیا کردن
مترادف مهیا کردن: اماده کردن، حاضر کردن، تهیه کردن، ساز کردن
برابر پارسی: آماده، آراستن، بسیجیدن
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن
اماده کردن، مهیا کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مُهِیْدَن [برامده از مهیا و ـدن]: چیزهای مورد نیاز را از مکان های مختلف آوردن
درساختن
مجلسی در ساز در بستان و هر سوئی نشان
لعبتان گلرخ و حوران سیم اندام را
سوزنی سمرقندی
مجلسی در ساز در بستان و هر سوئی نشان
لعبتان گلرخ و حوران سیم اندام را
سوزنی سمرقندی
آسَغدَن
فراهم کردن
تیار کردن
فراهم آوردن