مهمان پرست

لغت نامه دهخدا

مهمان پرست. [ م ِمام ْ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) که مهمان را تیمار دارد. دوستدار مهمان :
بدو گفت چیزی ز بهر نشست
فراز آور ای مرد مهمان پرست.
فردوسی.
به رزم اندرون ژنده پیل است مست
ببزم اندرون گرد و مهمان پرست.
فردوسی.
چو نان خورده شد مرد مهمان پرست
بیامد گرفت آبدستان به دست.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

که مهمان را تیمار دارد دوستدار مهمان

پیشنهاد کاربران

بپرس