مهشار

لغت نامه دهخدا

مهشار. [ م ِ ] ( ع ص ) شتر ماده که به خواهش پیش آید گشن را. خلاف مماجن . ( منتهی الارب ). || پالیز که نخستین بار گیرد.

پیشنهاد کاربران

مهشار . یک کلمه دوسیلابی ترکیب از مه به معنی مهربانی و شار به معنی پادشاه که میشود پادشاه مهربانی