مهرگیا

لغت نامه دهخدا

مهرگیا. [م ِ ] ( اِ مرکب ) مهرگیاه. مقابل زهرگیا :
زمین ز لطف تو گر آب یابدی شودی
برفق مهرگیا هرچه هست زهر گیاش.
سنائی.
سرو چون مهرگیا زیرزمین حصن گرفت
در حصنش به سواران ثغر بگشائید.
خاقانی.
مهربانی ز من آمد وگرم عمر نماند
بر سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را.
سعدی.
مهرگیای عهد من تازه ترست هر زمان
ور تو درخت دوستی از بن و بیخ برکنی.
سعدی.
هر قدر خط تو افزود مرا مهر فزود
سبزه خط تو و مهرگیا هر دو یکی است.
میرزا صائب ( از آنندراج ).
هر دوست نما نه آشنا می باشد
کی زهرگیا مهرگیا می باشد.
میرالهی ( از آنندراج ).
باغبان تا سر مهرش همه با هرزه گیاست
گل خزان می شود و مهرگیا می میرد.
شهریار.
رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم )۱- گیاهی است ازتیره بادنجانیان که علفی است و غالبا آنرا یکی او گونه های گیاه بلادون ( بلادانه ) محسوب میدارند.این گیاه دارای ریشه ضخیم و گوشت دار و غالبا دو شاخه است و شکل ظاهری ریشه شباهت به هیکل آدمی دارد ( تنه و دوپا ) و بهمین جهت افسانه های مختلف بین ملل درمورداین گیاه ازقدیم رواج یافته است . برگهایش نسبه بزرگ و مستقیمااز ریشه جدا میشوند . گلهایش برنگهای سفید و صورتی وقرمز و بنفش دیده شده اند . گونه های مختلف این گیاه درسواحل رودخانه های مناطق بحرالرومی بفراوانی میرویند خصوصا در جزیره صقلیه ( سیسیل ) و کالابر . اثر داروئی و درمانی این گیاه کاملا شبیه گیاه بلادون است ولی بااثری شدیدتر یبروح .یبروح الصنم سراج القطرب تفاح المجانین لقاح البری لفاحه لفاح سراج القطربل سگ شکن مندغوره مندراغوره تفاح الجن سابیزک سابیزج عبدالسلام انسان کوکی آدم کوکی اشترنگ سگ کن سگ کش منداغورس . مندغوره . ۲ - گیاهی است از تیره بادنجانیان که پایااست و ارتفاعش بین یک تا یک متر ونیم است و دراماکن مرطوب و سایه دار مناطق مختلف کره زمین بخصوص نواحی مرکزی آسیا وجنوب اروپا و کریمه و قفقاز و آ سیای صغیر و ایران بحالت وحشی و خودرو میروید وممکنست بمنظور استفاده های طبی آنرا پرورش هم بدهند . ریشهاش دراز و منشعب به تقسیمات دوتایی شبیه گیاه قبلی ( مندغوره ) و ضحیم و گوشت دار و حنایی رنگ است . ساقه اش استوانه ایی ودر انتهادارای تقسیمات دوتایی یا سه تایی است . برگهایش منفرد و دارای دمبرگ کوتاه و بیضوی و نوک تیزاست ولی درقسمتانتهایی ساقه هر دوتا از برگها مجاور یکدیگر در آمده و اندازه های آنها نامساوی میشود . گلهایش منفرد و از کناره برگها خارج میگردد . کاسه گلش پایا است وجام گل قهوه یی رنگ مایل به بنفش است . میوهاش سته و ببزرگی یک گیلاس میاشد . میوه نارس آن سبز رنگ و پس از رسیدن قرمز و سیاه میشود . این گیاه را در حقیقت باید یکی از گونه های گیاه مندغوره که شرحش قبلاداده شده دانست . قسمتهای مورد استفاده این گیاه برگ و ریشه ومیوه و دانه آن است . قسمتهای مختلف آن شامل آلکالوئیدهای مهمی نظیر آتروپین و هیوسیامین و بلادونین و آتروپامین و آسپاراژین میباشد. مهرگیاه دارای اثرات درمانی بسیاراست و در موارد مختلف مورد استفاده قرار میگیرد . این گیاه در نواحی شمالی و شرقی ایران بفراوانی میروید و در تداول عامه بیشتر به مردم گیاه موسوم بلادون بلادانه بلادنا ست الحسن سیدحسنا گوزل عورت اوتی مردم گیاه مردم گیا.

پیشنهاد کاربران

مهر گیاه یا مردم گیاه ، گویا جوشانده این گیاه برای فتنه کردن دلدادگی کارگر بوده و هنوز مرسوم است
مهر گیا:
دکتر حسن انوری در مورد "مهر گیا " می نویسد: ( ( مهرگیاه، یبروح الصّنم، گیاهی است از تیره بادنجانیان دارای ریشه ای نسبتاً ضخیم و دوشاخه شبیه به هیکل انسان ( تنه و دو پا ) از این رو در زمان های قدیم افسانه هایی درباره ی این گیاه میان مردم رایج بوده است، از جمله گفته اند هرکه ریشه ی آن را با خود داشته باشد، همه او را دوست می دارند و بر او مهربان می شوند. در بیت زیر ظاهراً سخن سعدی نیز به گونه ای ناظر به همین معنی است مراد شاعران این است که از بس که مهربان است، از خاک گورش مهر گیاه می روید. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( مهربانی زمن آموز و گرم عمر نماند
به سر تربت سعدی بطلب مهر گیا را ) )
( گزیده غزلیات سعدی، حسن انوری، انتشارات علمی، چ اول، ۱۳۶۹، ص۸۹. )

مهرگیا یه گیاه بوده که باعث میشده دیگران رو عاشق خودت کنی!
سبزه خط تو دیدم و ز بستان بهشت
به طلبکاری آن مهرگیا آمده ایم
در بیت بالا هم شاعر مهرگیا رو استعاره از خط ( موی نازک رسته بر صورت یا لب یا گونه ) گرفته و میگه این خط تو مثل مهرگیا یی هست که باعث شده من به سمت تو متمایل بشم
مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند
به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را
درود. لطفا اصلاح شود

بپرس