مهروب یعنی خلاف مطلوب:
مطلوب او پیش او حاضر و او مطلوب را مهروب انگاشته و دوست را در خانه گذاشته، سر در بیابان امکان نهاده و گرد عالم می دود و نشان دوست می طلبد.
شرح گلشن راز لاهیجی.
مطلوب او پیش او حاضر و او مطلوب را مهروب انگاشته و دوست را در خانه گذاشته، سر در بیابان امکان نهاده و گرد عالم می دود و نشان دوست می طلبد.
شرح گلشن راز لاهیجی.
مهروب چیز غیر مطلوب و بی ارزش را گویند.