مهره کرد

لغت نامه دهخدا

مهره کرد. [ م ُ رَ / رِ ک َ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) کاغذ سفید. کاغذ از حریر سپید صمغ زده و صیقلی کرده. مهره. مهرق. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کاغذ سفید کاغذ از حریر سپید صمغ زده و صیقلی کرده مهره مهرق .

پیشنهاد کاربران

بپرس