مهره در جام انداختن

پیشنهاد کاربران

در لغت نامه دهخدا ذیا مدخل �مهره� برای این اصطلاح این معنا آمده:
- مهره به طاس افکندن یا انداختن؛ کنایه از آگاهانیدن و خبردار گردانیدن. ( آنندراج ) .
- || کنایه از تیز دادن.
- مهره در جام افکندن و انداختن؛ کنایه از اعلام سواری. گویند که در زمان کیان رسم چنان بوده که جامی از هفت جوش بر پهلوی فیلی می بسته اند و چون پادشاه سوار می شده مهره ای نیز از هفت جوش در میان آن جام می انداخته اند و از آن صدای عظیمی برمی آمده و مردم خبردار شده سوار می شده اند. ( برهان ) ( آنندراج )
...
[مشاهده متن کامل]


به نظر من وقتی لشکر قصد جنگ داشت بزرگ یا سردار لشکر توسط رمل و اسطرلاب چاره جویی میکردند . جام یعنی صفحه اسطرلاب مهره همان طاس است که در صفحه اسطرلاب میغلطاندند