مهرجرد

لغت نامه دهخدا

مهرجرد. [ م ِ ج ِ ] ( اِخ ) از طسوج رودبار قم. ( تاریخ قم ص 116 ).

مهرجرد. [ م ِ ج ِ ] ( اِخ ) دهی به حدود یزد: مهرنگار در کنار میبد دهی دیگر بساخت و آن را مهرجرد نام کرد یعنی مهرگرد. ( تاریخ یزد ).

مهرجرد. [ م ِ ج ِ ] ( اِخ ) مهرگرد. از قنوات وقفی شهر تهران ، در سمت شمال. مقدار آب آن دو سنگ و مسافت مادرچاه تا شهر حدود نیم فرسنگ است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

ده دهستان میبد بخش اردکان شهرستان یزد استان دهم . در ۱۷ کیلومتری جنوب باختر اردکان واقع است . ۲۶۸۴ تن سکنه دارد . محصولش غلات و پنبه و صنایع دستی آن کرباس بافی است .
مهرگرد از قنوات وقفی شهر تهران در سمت شمال .

دانشنامه آزاد فارسی

مِهرجِرد
زیارتگاه خدیجه خاتون، روستایی تاریخی در ۱۱کیلومتری جنوب اردکان و ۲ کیلومتری غرب جادۀ یزد به اردکان واقع در استان یزد. در مورد وجه تسمیه آن آمده است که «مهرنگار» دختر «انوشیروان ساسانی» این آبادی را بنا نهاد و نام آن را «مهرگرد» گذاشت که بعدها به مهرجرد تغییر پیدا کرد. مدرسۀ عتیق که ویرانۀ بنای گنبدوار آن موجود است احتمالاً ویرانۀ مسجد مظفریه است که بنابر نوشته تاریخ جدید یزد در قرن ۸ق به دست شرف الدین مظفر بنا شده است. وجود قلعه ای کهن در روستا بیانگر قدمت تاریخی روستاست. زیارتگاه خدیجه خاتون که مورد احترام روستاییان است در این روستا قرار دارد. مسجد جامع روستا که بر سردر آن تاریخ ۷۷۸ق نگاشته شده است از دیگر بناهای دیدنی این روستاست. روستای مهرجرد در منطقه ای دشتی قرار گرفته است و آب وهوای معتدل خشک دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس