مهرج

لغت نامه دهخدا

مهرج. [ م ِ رَ ] ( ع ص ) اسب بسیارتک نیک رونده. ( منتهی الارب ). اسب بسیاررو. ج ، مهارج. ( مهذب الاسماء ).

مهرج. [ م ُ هََ رْ رِ ] ( ع ص ) آنکه سخنهای خنده دار گوید و مزاح کند. ( از اقرب الموارد ). دلقک.

فرهنگ فارسی

آنکه سخنهای خنده دار گوید و مزاح کند یا دلقک .

پیشنهاد کاربران

بپرس