مهرانی

لغت نامه دهخدا

مهرانی. [ م ِ ] ( ص نسبی ) قسمی از تراش و اندام قلم. ( نوروزنامه ص 94 ).

مهرانی. [ م ِ ] ( اِخ ) ابوالقاسم. رجوع به ابوالقاسم مهرانی شود.

مهرانی. [ م ِ ] ( اِخ ) از طوایف کرد. مهرانیه. رجوع به مهرانیه شود.

فرهنگ فارسی

از طوایف کرد . مهرانیه

پیشنهاد کاربران

مهرانی=خورشیدی
مَهگانی=قمری
کتاب شرفنامه بدلیسی کرد
ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر
طوایف ::
کوشکی
رشان *رشنو. رشوند*
شقاقی
شوهان
آسترکی
بجنوی
کردلی
کردلی*کردلی دالو*
مهرانی
. .
. .
...
[مشاهده متن کامل]

. .
. .
. .
ایل جلکی ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر
jaLeki
شهر جلکان محل سکونت تیره های از ایل لر بختیاروند
ایل لر زلکی بختیاری جدا شده از ایل جلکی ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر
ZaLeki
طایفه لک لر در 300 سال پیش از ایل زلکی ایل جلکی ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر مستقل شده اند
شهر لرنشین مهران در استان لرستان پشتکوه ایلام
شهر حسن کیف مرکز شهرستان کلاردشت
کوه کلار بختیاری
طایفه کلار ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر
طایفه گهوران ایل حسنکی ایل بختیاروند قوم لر ( گوران - کی وران )
قوم لر از نسل کی لهراسب کیانی جد داریوش هخامنشی
سلسله لر عیلامی
سلسله لر کاسی
سلسله لر هخامنشیان
سلسله لر ساسانی *پهلوی *
حکام لر شول
اتابکان لر کوچک
اتابکان لر بزرگ
حکام لر شبانکاره
تاجمیرخان آسترکی لر
حکام منجزی بختیاروند لر
والیان لر فیلی
سلسله لر زند
حکام علاءالدین وند بختیاروند لر
حکام زراسوند پاپی لر

طایفه مهرانی ایل حسنکیفا *حسنکی *
از ایل بزرگ لر بختیاروند قوم بزرگ لر

بپرس