مهر کردن


معنی انگلیسی:
print, seal, to seal (up)

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مهر را بر کاغذ و جز آن فشاردن تا نقش مهر بر آن منقو ش گردد.

مترادف ها

seal (فعل)
بستن، بتونه کاری کردن، مهر زدن، درزگیری کردن، مهر و موم کردن، مهر کردن، محکم چسباندن، صحه گذاشتن

signet (فعل)
مهر کردن

فارسی به عربی

ختم

پیشنهاد کاربران

مهر وجور
مهر کردن به کسر میم mehr :
مهربانی کردن
مهر کردن با کسره میم مثل مهربان به معنی گفتن بسم الله الرحمن الرحیم بویژه در مازندران رایج بوده است وبزرگان خانواده مخصوصا مادران به فرزندان توصیه میکردند موقع رفتن به مدرسه یا شروع هر کار مهر کنندو البته خودشان هم به انجام ان مقید بودند

بپرس