مهجو

لغت نامه دهخدا

مهجو. [ م َ ج ُوو ] ( ع ص ) هجوکرده شده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
چار کس یابی که مهجو منند
گر بجوئی از ثریا تا ثری.
انوری.

فرهنگ فارسی

هجوکرده شده
( اسم ) هجو کرده شده .

فرهنگ معین

(مَ جُ وّ ) [ ع . ] (اِمف . ) هجو کرده شده .

پیشنهاد کاربران

بپرس