ظل ذلت نفسه خوش مضجعی است
مستعدان صفا را مهجعی است.
مولوی.
مهجع. [ م ِ ج َ ] ( ع ص ) غافل گول. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غافل و احمق و گول. ( ناظم الاطباء ).
مهجع. [ م ُ ج ِ ] ( ع ص ) آنکه گرسنگی را تسکین می دهد. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || به خواب رونده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به اهجاع شود.