مهتابگون. [ م َ ] ( ص مرکب ) مانند مهتاب. || آن که چهره وی مانند مهتاب تابان باشد. ( ناظم الاطباء ) : زآن می عنابگون ، در قدح آبگون ساقی مهتابگون ترکی حورانژاد.
منوچهری.
فرهنگ فارسی
آنکه چهره اش مانند ماهتاب تابان باشد .
فرهنگ عمید
۱. به رنگ مهتاب. ۲. آن که چهره اش مانند مهتاب روشن باشد: ( زآن می عنابگون در قدح آبگون / ساقی مهتابگون ترکی حورا نژاد (منوچهری: ۱۷ ).