( خط بر آب کشیدن ) خط بر آب کشیدن. [ خ َ ب َک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) کار بیفایده کردن. || امر دشوار و صنعت عجیب نمودن. ( غیاث اللغات ) .
از برهنه پوستین کندن ؛ کار بیهوده کردن :
نی برای آنکه تا سودی کنم
وز برهنه پوستینی برکنم.
مولوی.
نی برای آنکه تا سودی کنم
وز برهنه پوستینی برکنم.
مولوی.
هو
کنایه از کار عبث و بیهوده کردن.
کنایه از کار عبث و بیهوده کردن.