مهال
لغت نامه دهخدا
مهال. [ م ُ ] ( ع ص ) خاک و ریگ فروریخته. ( ناظم الاطباء ). فروریخته از خاک و ریگ و جز آن. ( یادداشت مؤلف ). || آرد فروریخته در انبان. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
مُحال: غیر ممکن مَحال: خوفناک دوستان لطفا این دو رو با هم اشتباه نگیرید. ما در گفتار این دو را به اشتباه تلفظ میکنیم.
تشکر
تشکر
دوستان اون ( ( محال ) ) هست که به معنی ناممکنه.