مهادنت
لغت نامه دهخدا
مهادنة. [ م ُ دَ ن َ ] ( ع مص ) مهادنت. آشتی کردن و صلح نمودن با هم. ( ناظم الاطباء ). آشتی کردن با هم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مصالحه و موادعه.( از اقرب الموارد ). مصالحه. ( تاج المصادر بیهقی ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید