مهادات
لغت نامه دهخدا
مهاداة. [ م ُ ] ( ع مص ) به دو تن آوردن چنانکه یکی بر یک جانب و دیگری بر دیگر جانب. یقال : جاء فلان یهادی بین اثنین ؛ اذا کان یمشی بینهما معتمداً علیهما من ضعف أو سکر؛ یعنی آمد فلان که تکیه کرده بود از ضعف و یا از مستی بر دو نفر یکی از طرف راست و یکی از طرف چپ. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). کسی را به دو تن آوردن چنانکه یکی بر جانبی باشد و دیگری بر جانبی چون بیماری یا مستی را. ( یادداشت مؤلف ). || به یکدیگر هدیه دادن. ( از اقرب الموارد ). مهادات. || طعام آوردن هرکس و در جمع خوردن. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید